کمک‏هاتون رو دریغ نکنید

بعضی وقتا پیش میاد که آدما بدون این که خودشون بفهمن، عاشق میشن.

یعنی عاشقن، ولی نمیدونن که عاشق شدن

اینجور مواقع شما تنها کمکی که میتونید بهشون بکنید، اینه که برید بهشون بگید:

هــــــــــوی، عاشقـــــــی‏ هــا!

نوبت عروس خانوم

-  عروس خانوم چیکاره ان به سلامتی؟

-  تا قبل از ده سالگیشون توی ویدیوی آهنگ های داخلی میرقصیدن؛ بعد از اون هنوز شغل مناسبی پیدا نکردن.

مشغولیات ذهنی

نمیدونم زندگی کنم یا ازدواج . . .؟‏

خدا رحمـَـت کنه . . .‏

یادمه خدا قبلنا بیشتر رحــــــم می‏ کرد . . .

این روزا انگار قراره بیشتر رحمــَــــت کنه‏

همانا بدانید

هر کس بمیرد و گودر زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.

باورهای گذشتگان

یه باور غلط قدیمی وجود داره، که میگه: هرچی سرعت کاری بالاتر بره، مدت زمان انجام اون کار کمتر میشه.
اما الان، برای مثال داریم می‏بینیم که هرچی سرعت اینترنت بیشتر میشه
مدت زمان استفاده از اینترنت، کمتر که نمیشه
 حتی بیشتر هم میشه!!

پدر تجربه است، که هی باید بسوزه!!‏‏

اگه با یه آدم شوخی ندارین، ترجیحن باهاش پای چت نرین.
اگه هم رفتین، سعی کنین تو جواب هیچ کدوم از سئوالاش نگین:‏
aha!
اگه هم حالا خواستین بگین، خواهشا حواستون باشه که کی‏بوردتون روی حالت فارسی نباشه!!!!!‏‏


پ ن: شاش!‏

رژیم غذایی

 غضنفر رو میبینن که یه دیس گذاشته جلوش

 پر از پوست خربزه،  پوست خیار، آشغال سبزی و کاهو و اینا  . . . داره میخورتشون.

بهش میگن نخور این آشغالا رو.

میگه آخه دکترم سفارش کرده که من هرشب " خوراک بره " بخورم!!!!

زنده به خنده های توام

مایه‏ی حیاتم آب بود؛

الان دیگه خنده های توست . . .

دکترای سوتی!

چند وقت پیش، مراقب آزمون کنکور دکتری بودم
یعنی به خدا اینایی که من دیدم همون فوقش لیسانس شون رو که گرفتند، خیلی خیلی هنر کردند
والا!

یکیشون اومده پیشم میگه شمارم فلانه و صندلیمو پیدا نمیکنم. میگم کارت تون ؟ یه کاغذ بهم نشون میده میگه اینا کارت.
نگا میکنم، میبینم کارت صندوق امانات دانشگاست. از رو شماره امانت میخاست صندلیشو پیدا کنه!
بهش که میگم، میگه: هــــــــااااا!

یکیشون صدام میکنه میگه: ببخشید کارت من تطبیق عکس نشده.
میگم: خب مال هیشکی هنوز نشده
میگه: نه، کارت من از اون هالوژنها!!! که همه دارن نداره
میگم: هولوگرام منظورتونه؟ پاسخنامه رو نگا کنید مال شمام داره
میگه: هــــــــاااا!

یکیشون چپ دست بود.استمپ رو بردم، انگشت بزنه رو پاسخنامه
انگشت دست چپش رو میاره میزنه!
میگم شما همیشه با دست چپ انگشت میزنین؟
یه نگا به دستاش میکنه. میگه: هــــــــااااا؟؟

لبنان

خدا رو شکر امشب بالاخره فهمیدیم
که اون لولــوی نفهــم، ممــه ی ما رو کجا ورداشته برده . . .

گونه لوژی

اگر با این گونه آدم ها دعوایتان شد و دیدید که او فرار کرد،
شما هم به سرعت فرار کنید . . .‏

چون او یقینن به دنبال پاره آجــری رفته است !‏

کی پنیر منو خوردش؟

هووووووورررررررااااا . . .‏
بالاخره افتتاح شدیم . . .‏


امروز 29 مهر 89 (ساعت 1 شب) بدون هیچ مناسبت خاصی
یکهو احساس کردیم که باید افتتاح شیم.
دیگه که امیدواریم که خوشتون بیاد دیگه.
خوشتون باشه!


پ ن:
عنوان، توضیح خاصی نداره.